×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

بوی باران میدهی

× شعر ها و متن هایی که در چهارمین کتاب شعرم به نام بوی باران میدهی منتشر شده اند
×

آدرس وبلاگ من

parsa2535.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/parsa2535

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????

دلـــــم مےخواست


کاش همه اینــهایے که مےگــویم همه قصـه بود و من هم قصـه نویس آن حال نـبوده و نیـست کاش وقتے رد جاده را که مےگـرفتے و مےرفتے، جــــاے پایـت در میان برف هاے جــاده مےمــاند تا تـرا هرگـز گم نمےکردم دلم مےخواست نـام و نشـــانے بود دلم مےخواست اسمے بود و کسے که لحـــظه اے نگــران باشد که نیست گاهے دلـت مےخواهـد غـریب باشے در این دنیاے غریب به دنبـال کسے ، چــیـزے بگـردے که نیسـت دلم مےخواسـت بگویـم دلم مےخواست نه از تو، بلکه از خیانت کسے بگویم که رفت از دروغ کسے بگویم که گفـت از کسے که آمــد ، ولے هرگـــز نمــاند از کسے که مےگفت مانـدنےترین است اما زودتراز وقت رفـتن، بےخــبر رفـت و تو غبار لحظه ها محو و ناپـیدا شد در فــراموشے خود دلم مےخواست از تـــو بنویسم که زخــم هاے دلم را بودنت مرهمے بود دلم مےخواست دردت را مرهــمے باشـــم که نشــــد مثل كاسه آبے رنگ، سفـالے پر از آب خنـك كه به دست تشـنه از راه رسـيده مےدهے دلم مےخواست برایت از هـــرآنچه ديگــران زندگےش مےخـوانند بگـویم که نبوده و نیست دلم مےخواست باشے و برایت از شـاخه حسـن يوسف كه در آن گـلدان شيشـه اے پشت پنجره ريشـه كرده بود و زيـر بارش سنگها تكه تکه شد بگـویم از پروانه هایے که در میـان ذهن پریـشان من هے چرخ مےزدند و از گلهاے آفتـابگردانے بگویم که رنگ زرد کهــربایے برگهـایش به ماننـد نرمے آفتاب تمــوز بود و دیـدگان زخمے کهنه از رد عـابـــری در این بــاغ دلــــم، دلــــم مےخواست که باشـی از تو بگویم و از بغـض تپـیده شده در گلویے که بارها تا مرز هـق هـق رفـته است و دم نـزده است از کسے بگویم که بارها و بارها دلش شکست ولے صــدایش در نیـامد، دم نــزد از کسے که خـود درد بود و درد را فــریاد نکــرد دلـم مےخواست از تــــو بگــویم از غريبه اے كه آمـــد، سـلام كـرد، لبخـند زد و در پيچ كوچه تاريـك لحظـه ها گم شد دلـــــم مےخواست نــام و نشـــانے بـــــود تا رد جـــاده را بگــیرم و برسـم به تـو که از صدای ساز گیتار و لالایی من درخـوابے بوسه بر چشـــمان تـو بزنـــم خـــواب را جـــار بزنــــم بےخوابے را باتـو در خـــواب کـــنم دلــــم ، تــــرا مےخواست خـــلاصه که کـــاش همه اینــهـا قصه بود امــا نیست
ParSa~
22.11.90

شنبه 22 بهمن 1390 - 11:59:30 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


دلـــــم مےخواست


به خاطرم مےماند


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

4738 بازدید

1 بازدید امروز

2 بازدید دیروز

26 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements